کد مطلب:43070
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:15
تفسير خطبة 78 كه در آن امام علي به راز و نياز با خدا ميپردازد، چيست؟
[پروردگارا بر من ببخشا آنچه را كه دربارة من از من داناتري و اگر بار ديگر به خطائي كه كرده بودم برگردم، بار ديگر با بخشش خود بر من عنايت فرما]
چه خطاها و معصيتهايي را كه بدون توجه به آنها يا با بياعتنايي به پليديهاي آنها مرتكب ميشويم و نميدانيم
مقداري از خطاهايي را كه بدون توجه به خطا بودن آنها مرتكب ميشويم و يا خطا بودن آنها را ميدانيم، ولي پليديهاي آنها را نميدانيم در مواقعي است كه با يك عده استشهاد و استدلالهاي بيمورد خود را فريب ميدهيم، اين خودفريبيها به جهت تكرار و اصرار به آنها تدريجاً قبح و زشتي خود را از دست ميدهند و در نتيجه بدون اينكه از زشتي و پليدي آن خطاها كاسته شود، آنها را مرتكب ميشويم و نميدانيم كه چه گناهاني را انجام دادهايم و با خيال راحت هيج توجهي به آنچه كه انجام دادهايم، نميكنيم.
[خداوندا، بر من ببخشاي آنچه را كه از نفس خود وعده كردم و تو دربارة آن وعده، از من وفائي نديدي].
خداوندا، اين ظلم بزرگ تعهد با خويشتن و شكستن آن را بر من ببخشاي
با خود تعهد ميكنم كه ديگر پيرامون كارهاي زشت نگردم و كمترين كوتاهي در انجام اعمال صالحه نورزم، حتي به تو وعده ميدهم كه هرگز از صراط مستقيم انسانيت منحرف نخواهم گشت، متاسفانه تاريكي آن شبي كه چنين تعهد و وعدهاي را دادهام، هنوز به پايان نرسيده، وعده را ميشكنم و به راه خود ميروم. اين همان ظلم زايندهايست كه ظلم به خويشتن ناميده ميشود كه ظلم به ديگران را ميزايد و به وجود ميآورد. اين يك امر طبيعي است كه وقتي انسان به ظلم بر خويشتن تن ميدهد، ديگر هيچ مانعي براي جور و ستم بر ديگران در سر راه زندگي او وجود ندارد، زيرا هيچ موجودي مانند نفس خود انسان به انسان نزديكتر و محبوبتر و با اهميتتر نيست، وقتي كه من خيانت و ظلم به نفس خويش را به وسيلة شكستن عهدي كه با خود بستهام يا وعدهاي كه به خدا داده و از انجام آن تخلف نمودهام، روا بدارم، چه اهميت و اعتنائي به ظلم بر ديگران احساس خواهم كرد.
[بارالها، بر من ببخشاي آنچه را كه به وسيلة زبانم تقرب به سوي تو جستم، سپس قلبم با كاري كه زبانم كرده بود، مخالفت نمود].
خداوندا، سخناني را كه به عنوان وسيلة تقرب به سوي تو بر زبانم ميآورم و مطابق خواستهها و راهنمائي قلبم نيست، بر من عفو فرما
در آن دعاها و نيايشهاي گوناگون و آيات قرآني كه بر زبان ميآوريم و آن همه سخنان سازندة پيشوايان اسلام را كه ميخوانيم و مينويسيم و تدريس ميكنيم، با عظمتترين معاني سازنده و بهترين مفاهيم موجب تقرب به پيشگاه خداوندي موج ميزند كه اگر قلب ما هم موافق آنها بود، به وزن كوچكترين ذره مرتكب معصيت نميگشتيم و همة امكانات خود را در انجام اعمال صالحه به كار ميانداختيم و در نتيجه حيات ما قيافة الهي خود را كه در قرآن حيات طيبه ناميده شده است، بر ما نشان ميداد. ولي چه بايد كرد كه زبان ما سخني ميگويد كه يا قلب اصلاً اطلاعي از آن ندارد و يا واقعيت را برخلاف آن ميبيند!!
[اي خداي من، بر من ببخشاي اشاراتي را كه با چشمانم نمودهام و الفاظ بيمعني و باطل را كه گفتهام و اميال و تمنياتي را كه در دلم سرزدهاند و لغزشهائي را كه با زبانم مرتكب شدهام].
در آن هنگام كه راه تلفظ و كتابت و ديگر وسائل ابراز مقصود زشت هموار نباشد، نوبت به اشارات گوشة چشمي ميرسد و آدمي در اين موقع كار پليد خود را با نگاههاي گوشة چشم انجام ميدهد، اين وسيله براي انجام كارهاي پليد به اضافة به وجود آوردن كار عيني، برخلاف كتابت به طور عموم و تلفظ در اغلب موارد، خصوصيتي كه دارد اينست كه قابل استناد هم نيست، يعني اگر انسان براي ابراز مقصود كثيف خود، به وسيلة اشارات گوشة چشم كار زشتي را انجام بدهد، و يا سبب صدور كار زشت شود راهي براي اثبات استناد آن زشتي براي آن انسان وجود ندارد، حتي اگر در همان لحظه عكسي از او برداشته شود، ميتواند اشارة چشم را حركتي معرفي كند كه عامل خاصي آن را به وجود آورده است، ولي با اينحال
«أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَري» العلق/14 [آيا او ندانسته است كه خدا ميبيند] آري، «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ماتُخْفِي الصُّدُورُ» غافر/19 [خداوند ميداند انحراف چشم و آنچه را كه در سينهها پوشيده شده است].
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 11
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.